کاشت مو هامبورگ
کاشت مو هامبورگ : اما هر چه بیشتر او را محکمتر میکشید و انگشتهای بدشکلش را در بند کفشهایش میچسبید. قسم خورد! و وحشت زده شد.
کاشت مو : برگشت تا بدود. در یک لحظه مردان او را احاطه کردند. گیر افتاده، بی حرکت ایستاد و سرش را در شانه هایش انداخته بود. “مامان!” او ناگهان فریاد زد. “مامان! من نمی خواهم بروم! مامان!” روی زانو افتاد. هق هق های شدید کودکانه او را به خود مشغول کرد. متروک، وحشت زده، تنها دوستی را که می شناخت تماس گرفت. “مامان! لطفا، مامان!” مون او را بلند کرد. دیک رومر به او کمک کرد و بین آنها او را به سمت در کشاندند.
کاشت مو هامبورگ
کاشت مو هامبورگ : توبی سرش را تکان داد. او انکار ضعیف خود را تکرار کرد: “نمی دانم.” مون پیشرفت کرد. “فایده ای ندارد، خانم برنر، می بینید. توبی، شما باید با ما بیایید.” حتی برخی از فشارهای موجود در جو باید به مغز توبی نفوذ کرده باشد، زیرا او به عقب کشیده شد. او با عبوس اعتراض کرد: “اوه، من نمی خواهم.” دیک رومر به کنارش رفت. دستش را روی بازوی توبی گذاشت. او اصرار کرد: “بیا.” خانم برنر نفس خفهای داد. توبی با وحشت از خواب بیدار شد.
صداها و گریه های دلخراش او هر گوشه اتاق را درنوردید. هر چه سریعتر او را از جلوی چشمان خانم برنر بیرون کردند. مردهای دیگر از در بیرون انباشته شدند و مانع آخرین دید پسرش شدند، اما گریه های خونین او در هوای مه آلود برگشت. مارت در را بست. خانم برنر زمانی که توبی برای اولین بار بسته شدن تله را احساس کرده بود و شروع به دویدن کرده بود، همانجا ایستاد . به نظر می رسید که ممکن مو , فولیکول , انواع روش پیوند مو , قیمت روش FIT , روش BHT , روش FUT , روش SUT , کاشت طبیعی مو , هزینه روش MICRO FIT , روش سلول های بنیادی یا FCI , روش SAFER , روش HRT , مراقبت های بعد از , برای مردان , در تهران , بهترین کاشت مو ایران است در آنجا کنده کاری شده باشد.
به نظر می رسید نفس سبک او چیزی جز بلند کردن سینه صاف او انجام نمی داد. مارت از در برگشت. چشمانش برق زد. او با گرسنگی مانند یک گربه بزرگ بر روی یک موش مسحور به سمت او رفت. “پس فکر کردی سر من داد میزنی، نه؟” او خرخر کرد و لب هایش را لیسید. “فکر کردی منو کنار میذاری، نه؟ منو ببر پشت میله ها، نه؟” “خون!” پیرزن در گوشه ای ناله کرد. “خون!” مارت با قدمهایی به سمت میز رفت و بستهای تودهای را که در دستمالش پیچیده بود، از زیر پیراهنش بیرون آورد. آن را روی میز انداخت. با صدای تیز سکه ها به شدت سقوط کرد.
اما من این بار شما را گول زدم! دوباره به سمت او چرخید. بین آنها، پروانه زرد بزرگ و کبودی که در محل مو , فولیکول , انواع روش پیوند مو , قیمت روش FIT , روش BHT , روش FUT , روش SUT , کاشت طبیعی مو , هزینه روش MICRO FIT , روش سلول های بنیادی یا FCI , روش SAFER , روش HRT , مراقبت های بعد از , برای مردان , در تهران , بهترین کاشت مو ایران استراحتش روی میز آشفته بود، خود را روی بالهای جارویش بلند کرد. مارت کمی عقب کشید. پروانه به سمت اولگا پرواز کرد و با نرمی مخملی صورتش را برس زد. سپس برنر در حالی که صورتش از خشم سیاه شده بود و بازویش را بالا انداخته بود به سمت او دوید. او ایستاده بود و با چشمان گشاد شده به او نگاه می کرد.
که درخششی از نور در آن نمایان بود. “ای شیطان!” با صدایی زمزمه آمیز گفت. “تو اون مرد رو کشتي! به توبي ساعت و تبر دادي! باهاش کفش عوض کردي! شيطون! شيطون!” او برای یک ضربه عقب کشید. او حرکت نکرد. در عوض او را مسخره کرد و سعی کرد لبخند بزند. “تو کمک کن!” او را مسخره کرد.
کاشت مو هامبورگ : ادامه بده و مرا بزن! من نمی دوم! و اگر مرا نشکنی، می روم پیش کلانتری و همین الان به او می گویم که چه چیزی به من گفتی. و او تعجب خواهد کرد که چگونه تو آن همه پول در جیب داری او می داند که ما به اندازه موش های کلیسا فقیر هستیم.
من آنقدر احمق نخواهم بود که آن را روی من نگه دارد!” مارت با شادی زهرآگین فریاد زد. “شما نه کلانتر و نه هیچکس آن را جایی که من قرار مو , فولیکول , انواع روش پیوند مو , قیمت روش FIT , روش BHT , روش FUT , روش SUT , کاشت طبیعی مو , هزینه روش MICRO FIT , روش سلول های بنیادی یا FCI , روش SAFER , روش HRT , مراقبت های بعد از , برای مردان , در تهران , بهترین کاشت مو ایران است بگذارم پیدا نخواهید کرد!” زن شکسته به جلو خم شد و او را طعمه گرفت. نگاه عجیب تعالی و فداکاری در چشمان پژمرده اش می سوخت. “من تو را گرفتم، مارت!” او تمسخر کرد “تو هنوز تاب می زنی! من حتی برای توبی هم با تو می آیم! فکر نمی کردی بتوانم این کار را انجام دهم، نه؟ من به شما نشان خواهم داد! به شما می گویم در دام افتاده اید! و من انجام دادم! آن!” او به مارت نگاه کرد که با چشمان دلهره آمیز اتاق و پنجره خالی را جستجو می کرد.
ترس وحشتناک او از غیب را حس کرد. او نمی توانست کسی را ببیند. او نمی توانست صدایی بشنود. دید که او از عرق سرد ترس خیس شده مو , فولیکول , انواع روش پیوند مو , قیمت روش FIT , روش BHT , روش FUT , روش SUT , کاشت طبیعی مو , هزینه روش MICRO FIT , روش سلول های بنیادی یا FCI , روش SAFER , روش HRT , مراقبت های بعد از , برای مردان , در تهران , بهترین کاشت مو ایران است. او را عصبانی می کرد. او روی آن حساب کرد. با خشم سفید به سوی همسرش برگشت. او به سمت او خم شد و ضربات او را دعوت کرد تا شهدا از مشعلی مو , فولیکول , انواع روش پیوند مو , قیمت روش FIT , روش BHT , روش FUT , روش SUT , کاشت طبیعی مو , هزینه روش MICRO FIT , روش سلول های بنیادی یا FCI , روش SAFER , روش HRT , مراقبت های بعد از , برای مردان , در تهران , بهترین کاشت مو ایران استقبال کنند که انبوهی از خرچنگ های آنها را به آتش سوزی تبدیل می کند. او را زد. یک بار. دو بار بارانی از ضربات که در شوق کوری به او وارد شد و او را به زانو درآورد، اما او با سرسختی با انگشتان سفت به لبه میز چسبیده بود. اگرچه او مات و مبهوت بود، اما با تلاش شدید اراده شکست خورده خود، هوشیاری خود را حفظ کرد. او هنوز به آن چیزی که برای آن مبارزه می کرد نرسیده بود.
ضربات کسل کننده، سردرگمی، دیدن خون، پیرزن را که در گوشه ای قرار داشت، ناگهان روی پاهای لرزانش ایستاد. چشمان رومی او با دیدن تنها دوستی که در تمام دنیای دیوانه و سیاهش که آن طرف میز خوابیده بود، مینگریست. او برای لحظه ای در وحشتی متحجرانه ایستاد. سپس با ناله ای نازک، “او را می کشد!” دور آنها دوید و در را به دست آورد. اولگا برنر با تلاشی بسیار سرش را بلند کرد به طوری که صورتش که غیرقابل تشخیص بود متورم شد و به سمت مادرشوهرش چرخید. چشمان تقریباً بیبینای او به پیرزن دوخته شد. “دویدن!” او گریه کرد “به روستا بدو!” زن دیوانه که مطیع آن صدای فرمان بود، در را باز کرد و از آستانه عبور کرد و در مه ناپدید شد. به مارت رسید.
که زنی که شب را با ناله وحشت می دوید، بزرگترین خطری بود که او می دانست. اولگا برنر نگاه وحشتناک او را دید. او شروع کرد به دنبال زن دیوانه، در حالی که از موجود نیمه هوشیار روی زانوهایش در مقابل او غافل بود. اما همانطور که او برگشت، اولگا، تحت تأثیر عظمت اشتیاق خود، قدرت را به بدن معلول او وارد کرد.
کاشت مو هامبورگ : با یک جهش سخت، خودش را جلوی او روی زمین پخش کرد. او تلو تلو خورد، گرفتار میز شد و با برخورد شدیدی به زمین افتاد و سرش را به صندلی نزدیکی کوبید. اولگا روی بازوهای لرزانش بلند شد و به او نگاه کرد. دقیقه به دقیقه گذشت، اما او بی حرکت دراز کشید. ده دقیقهای طولانی از ساعت شروع شد.
کاشت مو هامبورگ : که اولگا به سختی توانست آن را ببیند. سپس مارت چشمانش را باز کرد، نشست و تلوتلو خورد و روی پاهایش ایستاد. قبل از اینکه دوباره به هوش بیاید، همسرش با درد به جلو خزید و به سرعت خودش را روی پاهای او حلقه کرد. تقلا کرد، همچنان که از سقوطش سرگیجه داشت، خم شد و بازوهای دوقلوی او را پاره کرد.